عاشقانه های من و تو
❤❤ しѺ√乇 ❤❤
کـاش کسـے بتوانـد بنوازد مـرا...مثـل سـازے... بـزند برسـرمـ تـاصـدایـے از مـن بر آیـد کـوکمـ کنـد .سـازے بزنـد تـا ببینـد نـوک انگشتـانـش زهـ بـه زهـ کـه بـر تنـم کشیـدهـ مےشـود چـه دادے از من بر مے آورد وچــه سـوزے دارد ایـن سـاز مغمـومـ...
کـاش سـازے بـودمـ بـر دست تـو نـے لبکـی کاش کنج لبـت تـارے زیـر انگشتـانـت گـه گاهـے بر مـے داشتـی از لـب تاقچـه میبردیمـ دو قـدمـ آنطرف تـر تنهـایے دل میـدادے بـه مـن وچشمـانت را میبسـتے تـا مـن بـرایـت زمزمـه کنـمـ...
نظرات شما عزیزان: چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, :: 14:14 :: نويسنده : احسان
موضوعات آخرین مطالب پیوندهای روزانه نويسندگان |
||
![]() |